دغدغه هایم

حتما تا حالا شده اخباری از رفتار آدمها بخونید یا بشنوید،یا حتی ممکنه با آدمهای برخورد داشته باشید که، در ذهنتون اون آدم رو عوضی بدونید، احتمالا از وجود چنین آدمهای عصبانی میشید،درباره اونها نظر میدید، قضاوت میکنیدو.... امابایدبه همه به خاطر رفتارهای که دارن، و به خاطر کارهای که انجام میدن، حق بدیم!حتی بایدبه "عوضیترین" آدمی که میشناسیم هم حق بدیم، چه فرق میکنه این آدم "عوضی" چیکار کرده!؛ تجاوز، قتل، شکنجه، آزار واذیت و...........فقط باید بدونیم که ثانیه ثانیه، دقیقه دقیقه، ساعت ساعت، و روزها و سالها، طول کشیده تا شخصیت این "عوضی" شکل گرفته،تا این فرد بتونه به کارهای رذیلانه وغیر اخلاقی و غیر انسانی دست بزنه، ودر طول زمان شکل گیری چنین شخصیتی، نسل وژنتیک، جامعه ومحیط، تربیت و والدین، تغذیه وآب وهوا.......وهزارن هزار،چیزهای کوچیک و بزرگ دیگه هم نقش داشتن، واگر هرکداوم از ما،از همون شرایط گذر کرده بودیم الان در جایگاه همون آدمی بودیم که اون رو"عوضی"میدونیم، هیچکس نمیتونه،به واسطه ی شعور و خرد و دانشی که در حال حاضر داره،بگه که نمیتونست یه "عوضی"باشه. اینکه ما مثالهای از آدمهای مشابه با سر دغدغه هایم...

 پسرها به دنیا میان، تا یا کارگر بشن،یا سرباز و دخترها به دنیا میان تا این کارگرها و سربازها رو به دنیا بیارن وپرورش بدن برای چرخیدن چرخ این سیستم انسانی! آدمهای رو می بینم که در روزمره گی هاشون غرق شدن،وناگزیر و ناچار برای ادامه...واقعا چه لزومی برای ادامه هست،چه چیزی انسانها رو وادار میکنه اینگونه عمل کنند!؟ چطور دردها و رنجهارو می بینند و برای ادامه ی بقای یک نسل، ادامه ی یک سیستمی که قرار نیست در آینده در آن حضور داشته باشند،بچه هاشون رو به این جهان آکنده از تباهی دردو رنج دعوت می کنند!؟چه چیزی در وجود انسان قویتر از عقل و خرد هست که چشم انسان رو به دغدغه هایم...